بسمالله.
سلام!
+
چهار روز است که به حکم بیماری، خودم را حبس کردهام توی اتاقم. تقریباً ارتباط کلامی و چهره به چهره با کسی ندارم.
و این چهار روز به اندازهی دو سه هفتهای گذشته بر من.
هیچوقت فکر نمیکردم مصاحبتِ نزدیک با آدمها اینقدر برایم مهم باشد که این روزها کمبودِ همین یک عنصر توی روزهایم این همه رنجورم کند.
پ.ن:
تا پایان این حبس خانگی حداقل سه روز دیگر مانده.
و من حقیقتاً نمیدانم اگر این معاشرت نداشتن قرار بود مثلاً چند ماه طول بکشد، اوضاعم چه طور میشد.
تا امروز نتایج آزمایشهای روانشناسی را که توی ژورنالهای علمی میخواندم، جدی نمیگرفتم.
واقعاً چهقدر فرق است بین علم حصولی و حضوری!
درباره این سایت